روایات شان نزول آيه اليوم اكملت لكم دينكم و ...

روایات شان نزول آيه اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا
و از حضرت باقر و صادق عليه السلام آورده است كه: نزلت هذه الآية يوم الغدير.و قال يهودى لعمر: لو كان هذا اليوم فينا لاتخذناه عيدا.فقال ابن عباس: و اى يوم اكمل من هذا العيد؟
«اين آيه در روز غدير نازل شد، و يك مرد يهودى به عمر گفت: اگر اين روز در ميان ما بود ما آن را عيد مىگرفتيم.ابن عباس گويد: و كدام روزى از اين عيد كاملتر است» ؟
ابن عباس گويد: بعد از نزول اين آيه رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از هشتاد و يك روز رحلت كردند.[2]
سدى گويد: خداوند بعد از اين آيه، نه حلالى را و نه حرامى را نازل نكرد، رسول خدا صلى الله عليه و آله در ذو الحجة و محرم جبجاى آوردند و رحلت كردند.
و در روايت است كه چون آيه: انما وليكم الله و رسوله نازل شد، خداوند پيامبر را امر فرمود كه ولايت على بن ابيطالب را اعلان نمايد.از اين امريه سينه آنحضرت به تنگ آمد چون از فساد دلهاى ايشان اطلاع داشتند.
خداوند اين آيه را فرستاد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك.
و پس از آن اين آيه را فرستاد: اذكروا نعمة الله عليكم
و سپس اين آيه را فرستاد:
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى .و در اين آيه پنجبشارت است: اكمال دين، اتمام نعمت، رضايت رحمن، اهانتشيطان، ياس منكران.خداوند مىفرمايد:
اليوم يئس الذين كفروا من دينكم.
«در امروز آن كسانى كه كفر ورزيدهاند از دستبرد به دين شما مايوس شدند».
و عيد مؤمنين است چنانكه در خبر است: الغدير عيد الله الاكبر
«غدير بزرگترين عيد خداست».
عودى گويد:
اما قال ان اليوم اكملت دينكم و اتممتبالنعمآء منى عليكم؟
و قال: اطيعوا الله ثم رسوله تفوزوا و لا تعصوا اولى الامر منكم؟
«آيا نگفت كه: امروز روزى است كه من دين شما را كامل كردم، و نعمتهاى خود را براى شما تمام نمودم؟
و آيا نگفت: اطاعتخدا كنيد و پس از آن اطاعت پيامبرش را تا كامياب شويد، و مخالفت امر اولوا الامر را منمائيد»؟
روايات شواهد التنزيل درباره آيه: اليوم اكملت لكم دينكم
حاكم حسكانى با سند متصل خود، از ابى هارون عبدى، از ابى سعيد خدرى روايت كرده است كه چون آيه: اليوم اكملت لكم دينكم بر رسول خدا
نازل شد قال: الله اكبر (على) اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و ولاية على بن ابيطالب من بعدى.ثم قال: من كنت مولاه فعلى مولاه.اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله. [4]
«پيامبر گفت: الله اكبر بر كامل كردن دين، و تمام نمودن نعمت، و رضايت پروردگار به رسالت من و به ولايت على بن ابيطالب پس از من.و سپس گفت: كسى كه من ولايت او را دارم على ولايت او را دارد.بار پروردگار من! تو ولايت آن كه را داشته باش كه او ولايت على را دارد! و دشمن باش با كسى كه او على را دشمن دارد! و يارى كن آن كه را كه على را يارى كند، و خوار كن كسى را كه على را خوار كند».
و با سند ديگر نيز از ابى هارون عبدى، از ابى سعيد خدرى آورده است كه: ان النبى صلى الله عليه و آله دعا الناس الى على فاخذ بضبعيه فرفعهما، ثم لم يتفرقا حتى نزلت هذه الآية: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى.فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: الله اكبر على اكمال الدين، و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى.ثم قال للقوم: من كنت مولاه فعلى مولاه. [و] الحديث اختصرته.[5]
«پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را به على بن ابيطالب دعوت كرد و دو بازوى او را گرفت و بلند كرد، و آن دو از هم جدا نشده بودند كه اين آيه نازل شد:
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى .
رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: الله اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت و رضاى پروردگار به رسالت من و ولايت على.و سپس گفت: هر كس كه من مولاى او هستم على مولاى اوست.و اين حديث مفصل است و من مختصرى از آنرا آوردم».
و حموئى با سند متصل خود از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى نظير همين مضمون را روايت مىكند. [6] و نيز با سند ديگر از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد
خدرى همين مضمون را مفصلتر و با پنجبيت از شعر حسان بن ثابت روايت مىكند. [7]
و ابن عساكر با سند خود همين مضمون را روايت مىكند. [8]
روايات خطيب بغدادي و ابن عساكر وابن مردويه درباره آيه اكمال دين
و سيوطى در «الدر المنثور» از ابن عساكر و ابن مردويه هر دو از ابو سعيد خدرى روايت مىكند كه قال: لما نصب رسول الله صلى الله عليه (و آله) و سلم عليا يوم غدير خم فنادى له بالولاية، هبط جبرئيل عليه السلام بهذه الآية: اليوم اكملت لكم دينكم. [9]
«چون رسول خدا صلى الله عليه و آله على را در روز غدير خم نصب كرد و براى او به ولايت ندا كرد جبرائيل عليه السلام آيه اكملت لكم دينكم را فرود آورد».
و حاكم حسكانى نيز با سند ديگر خود از ابو هريرة روايت كرده است كه قال: من صام ثمانية عشر [10] من ذى الحجة كتب له صيام ستين شهرا، و هو يوم غدير خم لما اخذ النبى صلى الله عليه و آله بيد على فقال: الست ولى المؤمنين؟ قالوا: بلى يا رسول الله! فقال: من كنت مولاه فعلى مولاه.
فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لك يابن ابى طالب اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن.و انزل الله: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى.[11]
«هر كس روز هجدهم ماه ذو الحجة را روزه بگيرد ثواب شصت ماه روزه براى او نوشته مىشود، و آن روز، روز غدير خم است كه چون پيغمبر دست على را گرفت و گفت: آيا من ولى مؤمنين نيستم؟ ! گفتند: آرى اى رسول خدا! پيامبر فرمود: هر كس كه من مولاى اويم على مولاى اوست.
عمر بن خطاب گفت: به به آفرين آفرين بر تو اى پسر ابو طالب! صبح كردى در حالى كه مولاى من و مولاى هر مرد مؤمنى هستى! و خداوند اين آيه را فرستاد:اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى».
و خطيب مثل همين روايت را بعينها با زيادتى درباره روز بيست و هفتم ماه رجب، ضمن ترجمه احوال ابو نصر حبشون بن موسى بن ايوب خلال، با سند متصل خود از حبشون، از ابن سعيد رملى، از ضمرة بن ربيعه قرشى، از ابن شوذب، از مطر وراق، از شهر بن حوشب، از ابو هريرة روايت مىكند.و در ذيل آن گويد: اين روايتبه روايتحبشون مشهور است. [12]
و ابن كثير دمشقى در ترجمه احوال امير المؤمنين عليه السلام از خطيب بغدادى با همين سند اين روايت را با همين الفاظ نقل مىكند. [13]
و سيوطى در ضمن تفسير همين آيه كريمه از ابن مردويه و خطيب و ابن عساكر از ابو هريره تخريج مىكند كه: قال: لما كان يوم غدير خم - و هو يوم ثمانى عشرة من ذى الحجة - قال النبى صلى الله عليه و آله: من كنت مولاه فعلى مولاه.فانزل الله: اليوم اكملت لكم دينكم. [14]
«او گفت: چون روز غدير خم رسيد - و آن روز هيجدهم از ماه ذى حجة بود - پيغمبر صلى الله عليه و آله گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه.و بر اين اساس خداوند آيه اليوم اكملت لكم دينكم را نازل كرد».
و حاكم حسكانى نيز با سند ديگر خود، از فرات بن ابراهيم مسندا از ابن عباس روايت مىكند كه او گفت: بينما النبى صلى الله عليه و آله بمكة ايام الموسم اذ التفت الى على فقال: هنيئا لك يا [ا] با الحسن ان الله قد انزل على آية محكمة غير متشابهة ذكرى و اياك فيها سوآء: اليوم اكملت لكم دينكم - الآية. [15]
«در موسم حج از روزهائى كه ما در مكه بوديم يك وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله متوجه به سوى على شد و فرمود: گوارا باشد بر تو اى ابو الحسن! خداوند آيهاى را بر من نازل كرده است كه از آيات محكم است و متشابه نيست، و نام من و نام تو در آن آيه مساوى است: اليوم اكملت لكم دينكم».
و خطيب خوارزمى از سيد الحفاظ: ابو منصور شهردار بن شيرويه بن شهردار
ديلمى در ضمن آنچه از همدان براى او نوشته است روايت كرده است كه او گفت: خبر داد به من ابو الفتح عبدوس بن عبد الله بن عبدوس همدانى كتابة، از عبد الله بن اسحاق بغوى، از حسن بن عليل غنوى، از محمد بن عبد الرحمن زراع، از قيس بن حفص، از على بن حسين، از ابو الحسن عبدى، از ابو هريرة، از سعيدى، از ابو سعيد خدرى، كه او گفت: چون پيغمبر اكرم مردم را به سوى غدير خم خواند، امر كرد كه زمينى را كه در زير درختبود جارو زده و تنظيف كردند، و اين در روز پنجشنبه بود [16] و سپس مردم را به على خواند و بازوى او را گرفت و بلند كرد بطورى كه مردم سپيدى زير بغل او را ديدند، تا اينكه اين آيه فرود آمد: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا. در اين حال رسول خدا گفت: الله اكبر على اكمال الدين، و اتمام النعمة، و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى.و پس از آن گفت: اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله.
و سپس حسان بن ثابت گفت: يا رسول الله! به من اجازه مىدهى كه ابياتى را بسرايم؟ حضرت فرمود: بگو با استمداد از بركات خداوند متعال! حسان گفت: يا معشر مشيخۀ قريش! بشنويد شهادت رسول خدا صلى الله عليه و آله را، و سپس گفت:
يناديهم يوم الغدير نبيهم بخم و اسمع بالرسول [17] مناديا
بانى مولاكم نعم و وليكم فقالوا و لم يبدوا هناك التعاميا
الهك مولانا و انت ولينا [18] و لا تجدن فى الخلق للامر عاصيا
فقال له قم يا على فاننى رضيتك من بعدى اماما و هاديا
فمن كنت مولاه فهذا وليه فكونوا له انصار صدق مواليا
هناك دعا اللهم وال وليه و كن للذى عادى عليا معاديا [19]
و نيز خوارزمى با اسناد خود از حافظ: احمد بن حسين بيهقى، از حافظ: ابو عبد الله حاكم، از ابو يعلى: زبير بن عبد الله ثورى، از ابو جعفر بزاز، از على بن سعيد رملى، از ضمره، از ابن شوذب، از مطر وراق، همان روايتى را كه ما از حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، و از خطيب بغدادى «در تاريخ بغداد» آورديم و در آن نزول آيه اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا در غدير خم بيان شده بود روايت مىكند. [20]
روايات ابن مغازلي و حموئي دردر باره اكمال دين و اتمام نعمت
و ابن مغازلى، از ابو بكر احمد بن محمد بن طاوان، از ابو الحسين احمد بن حسين: ابن سماك، از ابو محمد جعفر بن محمد بن نصير خلدى، از على بن سعيد بن قتيبه رملى، از ضمرة همين روايت را با بقيه اسنادى كه ذكر شد، از ابو هريره روايت مىكند، كه هر كس روز هجدهم را كه از اول ماه ذى حجه گذشته باشد روزه بدارد، ثواب روزه شصت ماه براى او نوشته مىشود.و آن روز، روز غدير خم است كه چون پيغمبر صلى الله عليه و آله دست على بن ابيطالب را گرفت، گفت:
الست اولى بالمؤمنين من انفسهم؟ ! قالوا: بلى يا رسول الله! قال: من كنت مولاه فعلى مولاه.فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لك يا على بن ابى طالب! اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن.فانزل الله تعالى: اليوم اكملت لكم دينكم. [21]
و علامه طباطبائى - رضوان الله عليه - از كتاب «مناقب» ابن مردويه، و كتاب «سرقات الشعر» مرزبانى، از ابو سعيد خدرى مثل همان روايتى را كه از خطيب بغدادى گذشت و شامل شان نزول آيه:اليوم اكملت لكم دينكم بود روايت
كردهاند. [22]
و شيخ الاسلام حموئى با دو سند، يكى از شيخ تاج الدين ابو طالب: على بن انجب بن عثمان بن عبيد الله خازن، از امام برهان الدين: ناصر بن ابى المكارم مطرزى، از خوارزمى با سند متصل خود از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى همين روايتى را كه ما از خوارزمى نقل كرديم روايت مىكند تا اينكه مىگويد: ثم لم يتفرقا حتى نزلت هذه الآية: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.
و هنوز پيامبر و على عليه السلام از يكديگر جدا نشده بودند كه اين آيه نازل شد.و پس از آنكه استيذان حسان را از رسول خدا درباره سرودن اشعار بيان مىكند چهار بيت از ابيات حسان را ذكر مىكند. [23]
و دوم با همين سند، از خوارزمى با سند ديگر او كه از سيد الحفاظ: ابو منصور شهردار بن شيرويه نقل كرديم از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى داستان غدير را كه ما از او روايت كرديم روايت مىكند و تصريح مىكند كه: ثم لم يتفرقا حتى نزلت هذه الآية:اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.
و سپس استيذان حسان و ابيات او را مىآورد.و در اينجا پنجبيت از آنرا ذكر مىكند، و سپس مىگويد: مؤلف گويد: اين حديث غدير است و از براى آن طرق بسيارى به سوى ابو سعيد: سعد بن مالك خدرى انصارى است. [24]
و ابو نعيم اصفهانى در كتاب خود موسوم به «نزول القرآن فى امير المؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام» مرفوعا، از على بن عامر، از ابو الحجاف، از اعمش، از عطيه روايت مىكند كه او گفت: اين آيه درباره على بن ابيطالب بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك، و قد قال الله تعالى: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا. [25]
و نيز ابو نعيم در كتاب «نزول القرآن» مرفوعا، از قيس بن ربيع، از ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى، روايت مىكند كه رسول خدا مردم را به على بن ابيطالب عليه السلام فراخواند و امر كرد در غدير خم آنچه خار و خاشاك در زير درختبود پاك كنند، و اين در روز پنجشنبه بود، در اين حال على را به سوى خود خواند و او را بر روى دستخود بلند كرد [26] بطورى كه سفيدى زير بغل رسول خدا ديده شد، و پس از اين هنوز جماعت متفرق نگشته بودند كه اين آيه نازل شد:اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا. در اينحال رسول خدا گفت:
الله اكبر على اكمال الدين، و اتمام النعمة، و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى عليه السلام من بعدى.و سپس فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه! و عاد من عاداه! و انصر من نصره! و اخذل من خذله!
و سپس حسان برخاست و ابيات خود را قرائت كرد.و در دنبال ابياتى كه سابقا ذكر شد اين ابيات را بياورد:
فقال له قم يا على فاننى رضيتك من بعدى اماما و هاديا
فمن كنت مولاه فهذا وليه فكونوا له انصار صدق مواليا
هناك دعا اللهم وال وليه و كن للذى عادى عليا معاديا [27]
روايات سبط ابن جوزي سيد رضي درباره آيه اكمال دين و اتمام نعمت
ابو مظفر سبط ابن جوزى گويد: احمد بن ثابتخطيب، از عبد الله بن على بن محمد بن بشر، از على بن عمر دارقطنى، از ابو نضر: حبشون بن موسى بن ايوب
خلال، مرفوعا از ابو هريره روايت مىكند، و در آخرش گويد: و چون پيغمبر صلى الله عليه (و آله) و سلم فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه اين آيه نازل شد:اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى - الآية. [28]
و سيد رضى در كتاب «المناقب الفاخرة» از محمد بن اسحاق، از ابو جعفر، از پدرش، از جدش، روايت كرده است كه چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از حجة الوداع مراجعت مىكرد در زمينى فرود آمد كه به آن صوجان مىگفتند.پس اين آيه فرود آمد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس.
و چون عصمت و حفظ آنحضرت از جانب خداوند تضمين شد، در ميان مردم ندا در داد: الصلاة جامعة.مردم همگى جمع شدند، آنگاه فرمود: من اولى بكم من انفسكم؟ ! همگى با ضجه و فرياد پاسخ دادند: الله و رسوله! پيامبر دست على را گرفت و گفت:
من كنت مولاه فعلى مولاه.اللهم وال من والاه! و عاد من عاداه! و انصر من نصره! و اخذل من خذله! لانه منى و انا منه، و هو منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى.
و اين نصب امير المؤمنين بر ولايت آخرين فريضهاى بود كه خداوند تعالى بر امت محمد فرض و واجب گردانيده بود، فلهذا خداوند بر پيغمبرش اين آيه را فرستاد: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.
حضرت ابو جعفر باقر عليه السلام فرمودند: و مردم از رسول خدا آنچه خداوند از واجبات مانند نماز و روزه و زكات و حج، امر كرده بودند همه را پذيرفته و قبول كرده بودند و پيامبر را در اين تكاليف از جانب خدا تصديق نموده بودند - الحديث. [29]
و ابن كثير دمشقى در تفسير خود آورده است كه: ابن جرير گويد: و گفته شده است كه اين آيه بر رسول خدا صلى الله عليه (و آله) و سلم در مسير آنحضرت در حجة الوداع نازل شده است.و سپس اين معنى را از طريق ابو جعفر رازى از ربيع بن انس روايت كرده است.
آنگاه گويد: و ابن مردويه از طريق ابو هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى روايت كرده است كه: اين آيه بر رسول خدا صلى الله عليه (و آله) و سلم در روز غدير خم نازل شد در هنگامى كه درباره على گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه.و سپس آنرا از ابو هريره روايت كرده است.و در اين حديث ابو هريره وارد است كه آن روز هجدهم از شهر ذى حجة بوده است، يعنى در مراجعت آنحضرت از حجة الوداع. [30]
و ابن كثير در تاريخ خود نيز آورده است كه: ضمرة، از ابن شوذب، از مطر وراق، از شهر بن حوشب، از ابو هريره روايت كرده است كه چون رسول خدا صلى الله عليه (و آله) و سلم دست على را گرفت و گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه اين آيه نازل شد:
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى.
و ابو هريره گفته است كه آن روز غدير است و روزه آن معادل با شصت ماه روزه است. [31]
رواياتى كه از طريق شيعه وارد شده است و اعلام ايشان در كتب خود از تفسير و حديث ضبط كردهاند همانند على بن ابراهيم قمى در تفسيرش، و شيخ صدوق محمد بن على بن بابويه قمى در «امالى»، و شيخ ابو على طبرسى در «تفسير مجمع البيان» و شيخ طوسى در كتاب «امالى»، و محمد بن مسعود عياشى در تفسير خود، و شيخ ابو منصور احمد بن ابيطالب طبرسى در «احتجاج»، و ابو على فتال نيشابورى در «روضة الواعظين»، و غير هم بسيار است و تمام ايشان بدون ذكر مخالفى از شيعه همگى بر نزول اين آيه در غدير خم اتفاق دارند.و سيد اجل محدث بحرانى، از اين بزرگان پانزده روايت آورده است. [32]
على بن عيسى اربلى از دوست معاصر حنبلى موصلى خود: بدخشانى در كتاب «مفتاح النجا فى مناقب آل العبا» كه بسيارى از مناقب و شان نزول آيات را در شان امير المؤمنين عليه السلام از او نقل مىكند، درباره نزول آيه شريفه
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا از ابو سعيد حديث
غدير خم را روايت مىكند و سپس مىگويد: پيامبر دست على عليه السلام را بلند كرد و اين آيه نازل شد و پيامبر گفت: الله اكبر على اكمال الدين، و اتمام النعمة، و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى بن ابيطالب. [33]
و پس از ذكر آياتى در شان آنحضرت گويد: اينها همگى رواياتى است كه از طريق جمهور عامه نقل كردم چون محدث صديق ما كه از او نقل كردهايم حنبلى مذهب است.و ابن مردويه كتابى در مناقب امير المؤمنين - عليه الصلاة و السلام - جمع كرده است و در جمع روايات كوشش فراوان نموده و به حد اقصاى مطلب سعى كرده و از هر گونه مساعى و جهدى در جمعآورى كوتاهى نكرده است، و بسيارى از مواضع را بيان كرده است كه شيعه بيان نكردهاند و در كتب خود نياوردهاند.و ليكن من از طريق اصحاب خودمان شان نزول آيات را درباره امير المؤمنين عليه السلام نياوردم، به جهت آنكه مكابره نشود، و ديگر به جهت بىنيازى از آن به علت آنچه عامه در مناقب على بن ابيطالب در كتب خودشان ذكر كردهاند. [34]
مردم به چهار چيز عمل كرده اند و ولايت را ترك گفته اند
و پس از آنكه شعر حسان بن ثابت را در ضمن حديثى از غدير روايت مىكند مىگويد: از ابن هارون عبدى (راوى شان نزول آيه اكمال دين از ابو سعيد خدرى) روايتشده است كه او گفته است: من مدتى راى خوارج را داشتم و بر آن عقيده و مذهب بودم و مذهبى جز آن نداشتم تا اينكه مرا مجالستبا ابو سعيد خدرى دست داد، و شنيدم كه مىگفت: مردم مامور شدهاند كه به پنج چيز عمل كنند.ايشان به چهار چيز عمل مىكنند و يكى را ترك كردهاند.مردى از ابو سعيد پرسيد: آنچه را عمل كردهاند چيست؟ !
ابو سعيد گفت: نماز و زكات و حج و روزه.پرسيد: پس آنچه را كه ترك كردهاند كدام است؟ ! ابو سعيد گفت: ولايت على بن ابيطالب! آن مرد گفت: آيا داشتن ولايت هم، در رديف آن چهار فريضه، واجب است؟ ! ابو سعيد گفت: آرى. آن مرد گفت: بنابراين مردم كافر شدهاند كه ولايت ندارند! ابو سعيد گفت: گناه من چيست؟ !
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقی
[1] ـ ميانة آيه سوّم، از سورة مائده: پنجمين سوره از قرآن كريم
[2] ـ مجلسي در «بحار الانوار» گويد: اين گفتار مطابق روايت عامّه است كه: ارتحال رسول خدا را در روز دوازدهم ماه ربيع الاوّل گرفتهاند: اوّل در «تفسير ابن كثير دمشقي»، طبع دارالفكر ج 2، ص 489 آورده است كه: قَالَ ابن جرير و غير واحِدٍ: مات رسول الله صلّي الله عليه (وآله) وسلّم بعد يوم عَرَفَة بأحد و ثمانين يوماً . و بنابراين مدّت هشتاد و يك روز را با روايات شيعه نيز ميتوان تطبيق داد.
[3] ـ «مناقب» ابن شهرآشوب، ج 1، طبع سنگي، ص 527 و ص 528.
[4] ـ «شواهد التنزيل» ج 1، حديث 211، ص 157.
[5] ـ «شواهد التنزيل» ج 1، حديث 212، ص 158.
[6] ـ «فرائد السمطين»، ج 1، باب 12، حديث 39، ص 73.
[7] ـ «فرائد السمطين»، ج 1، باب 12، حديث 40، ص 74 و ص 75.
[8] 15 ـ «تاريخ دمشق» تاريخ أميرالمؤمنين عليه السّلام ج 2، حديث 585، ص 85 و ص 86.
[9] ـ «الدّرّ المنثور»، ج 2، ص 259.
[10] ـ ثامن عشرة صحيح است فلهذا در ترجمه تصحيح شد.
[11] ـ «شواهد التنزيل»، ج 1، حديث 213، ص 158.
[12] ـ «تاريخ بغدا»، ج 8، ص 290.
[13] ـ «البداية و النّهاية»، ج 7، ص 349.
[14] ـ «الدّرّ المنثور»، ج 2، ص 259.
[15] ـ «شواهد التنزيل»، ج 1، حديث 214، ص 160.
[16] ـ پنجشنبه بودن روز غدير بنا بر روايت ديگري است كه در بسياري از كتب آمده است ؛ ولي آنچه ما سابقاً تحليل كرديم بنا بر آنكه روز عرفه جمع باشد عيد غدير در روز يكشنبه بوده است.
[17] ـ نسخه بدل: بالنَّبِيِّ .
[18] ـ نسخة بدل: نَبِيُّنَا.
[19] ـ «مناقب خوارزمي»، طبع سنگي، ص 80 و ص 81 و طبع نجف ص 80 و ص 81. و در «غاية المرام» قسمت اوّل ص 336 و ص 337. باب بيست و نهم، حديث اوّل را از خوارزمي با همين سند نقل كرده است وليكن چهار بيت از أبيات را آورده است. و «الميزان» ج 5، ص 205 و ص 206 از «غاية المرام» نقل كرده است. و نيز در «الغدير» ج 1، ص 234 از خوارزمي روايت كرده است. و همين مضمون از روايت را بنا به نقل «الغدير» ج 1، ص 231 و ص 232 حافظ أبونُعيم اصفهاني در كتاب «ما نَزَل من القرآن في عليٍّ» با سند متّصل خود از أبوسعيد خدري روايت كرده است، و در ذيل آن، هر شش بيت از أبيات حسّان را آورده است. و همچنين در «تفسير الميزان»، ج 6 ص 60 آية تبليغ و آية إكمال دين را در بارة أميرالمؤمنين عليه السّلام از أبونعيم در كتاب «ما نزل من القرآن في عليّ» ذكر كرده است.
[20] ـ «مناقب خوارزمي»، طبع سنگي، و طبع نجف، هر دو ص 94 و «الغدير» ج 1، ص 234 از خوارزمي در «مناقب».
[21] ـ «مناقب» ابن مغازلي شافعي، ص 18 و 19 حديث 24، و «تفسير الميزان»، ج 5، ص 208، از «مناقب ابن مغازلي».
[22] ـ «تفسير الميزان»، ج 5، ص 208.
[23] ـ «فرآئد السّمطين»، ج 1، باب 12، حديث 39، ص 72 و ص 73. و «غاية المرام»، قسمت اوّل، ص 337، حديث دوّم. و «الغدير»، ج 1، ص 235 حديث 13 و «تفسر الميزان»، ج 5، ص 206 و ص 207.
[24] ـ «فرآئد السّمطين»، ج 1، باب 12، حديث 40، ص 74 و ص 75. و «غاية المرام»، قسمت اوّل، ص 337، حديث سوّم. و «الغدير»، ج 1، ص 235 حديث 13 و «تفسر الميزان»، ج 5، ص 206 و ص 207.
[25] ـ «غاية المرام» قسمت اوّل، ص 337، حديث چهارم، و «تفسير الميزان» ج 5، ص 206.
[26] ـ بايد دانست كه بلند كردن رسول خدا أميرالمؤمنين را طوري بود كه با دو پنجة دست خود، دو بازوي او را گرفته و بلند كردند ؛ زيرا كه در اين عبارت آمده است: فَأخَذَ بِضَبعَيْهِ فَرَفَعَهُما حَتَّي نَظَرَ النّاسُ بَيَاضَ إبْطَي رَسُولِ اللَهِ : «پس رسول خدا دو بازوي علي را گرفت و بر افراشت به حدّي كه مردم سفيدي زير دو بغل رسول خدا را ديدند».
و معناي ضَبْع در لغت، بازو و يا وسط بازو است. و در بعضي از روايات آمده است كه: مردم سفيدي زير بغل رسول خدا و أميرالمؤمنين هر دو را ديدند. و در اين صورت قامت أميرالمؤمنين به قدري از رسول خدا بلندتر شد كه به قدر و درازاي دستهاي أميرالمؤمنين از سر انگشتان تا نيمة بازوي او بود، و طبعاً پاهاي او در برابر زانوهاي رسول خدا يا قدري بالاتر از آن قرار گرفت. و عليهذا رسول خدا آن حضرت را بر روي دستهاي خود بدين كيفيّت بلند كردند، نه آنكه فقط دستهاي او را بلند كرده باشند بدون آنكه بدن بلند شده باشد.
[27] ـ «غاية المرام» قسمت اوّل، ص 337، حديث پنجم. و «تفسير الميزان» ج 5، ص 206.
[28] ـ «تذكرة خواصّ الامّة»، ص 18.
[29] ـ «غاية المرام» قسمت اوّل ص 337، حديث ششم، و «تفسير الميزان»، ج 5، ص 207.
[30] ـ «تفسير ابن كثير»، ج 2، ص 491 از طبع دارالفكر.
[31] «البداية و النّهاية في التاريخ» ج 5، ص 213، و ص 214.
[32] ـ «غاية المرام» قسمت اوّل، ص 338 تا ص 341.
[33] ـ «كشف الغمّة» ص 95.
[34] ـ «كشف الغمّة» ص 94، و در ص 25 و 92 و 96 ذكري از صديق حنبلي خود كه راوي حديث است به ميان آورده است.
[35] ـ «كشف الغمّة» ص 94.
+ نوشته شده در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت ۲:۳۰ ب.ظ توسط علي تاج الدين
|
تلاش میکنیم با توسل به امیر المومنین حضرت علی(علیهالسلام) در پی ترویج شعائر دین رسولالله قدمی برداریم.